تاریخچه گارکردانی
دوران یونان باستان یعنی دوران سوفوکل، اشیل و … عصر حاکمیت نویسنده بر نمایش بود. بازیگران از ماسک استفاده می*کردند و ماسکها نیز در تراژدیها و کمدیها ثابت بود. لذا میمیک وجود نداشت. همچنین به خاطر استفاده از کفشهای چوبی خاص در صحنه خیلی نمی*توانستند جابجایی داشته باشند زیرا حرکت کردن با کفشها مشکل بود. اصولاً در این دوره سنت بر نمایش حاکم بود. در متون از اسطوره*های ثابتی استفاده می*کردند. زمان تمرین برای هر نمایش سه روز بود. در این دوره شخصی تحت عنوان کارگردان وجود نداشت و بانی نمایش خود نویسنده بود.
در روم نیز، وضعیت مشابه یونان بود. فقط شکل صحنه نعل اسبی شده و سن شکل نیم دایره به خود گرفته بود. تنها دکوری که در این نمایشها استفاده می*شد «پریاکتوا» نام داشت که دکور گردان بود و ابداع آن را نیز به اشیل نسبت می*دهند. این دکورها به تناسب هر فضا حول محوری می*چرخید. در روم به تدریج نمایشها از مسائل اخلاقی تهی شدند و تا آنجا پیش رفتند که مسیحیت نمایش را تعطیل کرد.
البته این هنر معترض هیچگاه از بین نرفت و تنها از شکلی به شکل دیگر درآمد. در این عصر گروهها بیرون از سالنها به فعالیت پرداختند و به شکل گروه*های دوره گرد درآمدند. از طرفی به دلیل سانسور شدید نظام کلیسایی و از سویی ارتباط با آدمها و فرهنگهای مختلف، نمایشهای میم باب شد که به همان شکل سیار ادامه یافت. در این زمان کلیسا به تدریج تحت تأثیر عواملی، تأثیرش کاهش یافت کشیشها برای جلب دوباره مردم به بیرون از کلیسا رفتند تا مردم را به داخل دعوت کنند ولی باز هم بعد از مدتی اینکار نیز موثر واقع نشد. بانیان کلیسا به فکر راهی جدید افتادند. آنها نقاشان معتبر عصر خود را دعوت کردند تا صحنه*هایی در کلیسا نقاشی کنند آنان تمام دیوارها و حتی سقف کلیسا را نقاشی کردند. که اینکار جاذبۀ فراوانی ایجاد کرد ولی برای مدتی کوتاه. به ناچار کشیشها به کنار پرده*ها رفتند تا آنها را برای مردم تشریح کنند. بعد از مدت زمانی کشیش دیگری نیز اضافه شد و بصورت دو نفره به تشریح پرده*ها پرداختند. به مرور بین آندو کلام درگرفت و مکالمه شکل گرفت ودر نتیجه دیالوگ پدید آمد که با استقبال فراوانی از طرف مردم روبرو شد. بعد از مدتی موضوعات و مضامین اجتماعی و اخلاقی جای موضوعات پرده*ها را گرفت و کم کم این نمایشها به بیرون از صحن کلیسا رفتند ولی با این تفاوت که به جای پرده*ها دکورهایی باب شد، که پشت سرهم قرار می*گرفتند و بازیگران در مقابل آنها مدام جایشان را عوض می*کردند. تداوم این جریان و جریانات نمایشهای دوره گردی منجر به تلفیق نمایشهای مذهبی و دوره گردی شد. در این زمان پرده*ها را بر روی گاریهایی قرار دادند نمایشهای صنفی را پدید آوردند. که در این نمایشها تماشاگران ثابت بودند و گاریها حرکت می*کردند. اما بتدریج این نمایشها شکل غیر مذهبی به خود گرفت. در این دوره نیز سنت حاکم بود. دکورها ثابت بودند و فقط یک بانی وجود داشت که او را اوستای نمایش می*خواندند مانند معین*البکاء در تعزیه. دوران قرون وسطی، عصر حاکمیت بازیگر بود. بعد از قرون وسطی، عصر نئوکلاسیک فرا رسید. قواعد سه گانه ( وحدت زمان، مکان و موضوع ) در این عصر حاکم شد. دوباره نویسندگان به قدرت رسیدند و نهایتاً به تئاتر دوران شکسپیر ختم شد. در این دوره هنوز تمرینها سه روز بود. و بازیگران به تناسب خود نقشی مشخص را ایفا می*کردند و حرکات و بازیگری بسیار اغراق آمیز بود
توی صحنـه ی غـریــب زنــدگـی** * هممـون در نـقـش یـک بــازیـگـریــــم